امروز از آنجا که پایم را گذاشتم بیرون، روی ابرها راه میرفتم … سرشار بودم از رنگ، سرشار از زیبایی، سرشار از شادی …
دوستان کوهنوردم توصیه کردند بروم و نمایشگاه نقاشی دخترکی سیزده ساله به نام ماهمنیر هوایی را ببینم. برای اینکه مطمئن شوند میروم، گفتند نقاشیهایش عکس حیوانات و طبیعت زیاد دارد، حتما برو! اما نقاشیهای ماهمنیر به یک چنین بازار گرمیای نیاز ندارد. عاااااااااالی است نقاشیهای این دخترک. برای توصیفشان کلمه کم میآورم …
نقاشیهایش پر از جزئیاتند، پر از رنگ، پر از زیبایی … ماهمنیر از 4 سالگی نقاشی کشیده و حالا 13 سالش است. در نقاشیهایش میشود تغییر سن و سالش را دید. نقاشیهایش انگار به تدریج از توصیف دنیای اطرافش رسیده است به خودش، به دنیای درونش …
خوشی امروز من فقط به خاطر دیدن نقاشیهای ماه منیر نبود. نمایشگاه در محل «موزه دکتر سندوزی» است. دکتر دندانپزشکی که کار نقاشی و مجسهسازی میکرده است و میکند. موزه محل مطب دندانپزشکیاش بوده که در سال 75 به وزارت ارشاد اهدا کرده است. گویا چند سال بعد ارشاد این موزه را تحویل سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران میدهد. پیکرهها و نقاشیهای دکتر سندوزی هم عالی بودند، زیبا بودند، از آنها بودند که یکهو یک چیزی که از چشمت دور مانده درونشان کشف میکنی و ذوقت میزند بالا … به گفته راهنماهای این موزه نقلی و دوست داشتنی، سه چهار سالی است که موزه فعال شده است و برای افزایش مخاطبانش، بخشی از موزه را تبدیل به گالری کردهاند تا هنرمندان، بدون آنکه هزینهای بپردازند بتوانند نمایشگاههای هفتگی در آن برگزار کنند.
هنوز یک تکه دیگر از این خوشی مانده … راهنماهای این موزه فوقالعاده بودند. همانی بودند که باید باشند … علاقمند، مودب، سرحال، پیگیر … این دو نفر تلافی تمام راهنماهای بیحال را در آوردند و روح من را شاد کردند!
نمایشگاه نقاشیهای ماه منیر هوائی، از سوم آبان شروع شده است و تا نهم ادامه دارد. چند روز بیشتر نمانده است. بسیار جدی توصیه میکنم سری به این نمایشگاه بزنید … پشیمان نخواهید شد …
***
اطلاعات نمایشگاه:
زمان: از سوم تا نهم آبان 1388
ساعت: 9:00 الی 17:00
مکان: موزه دکتر سُندوزی: خیابان شهید بهشتی، خیابان احمد قصیر(بخارست)، خیابان 12، شمارهی 2– تلفن:88514122
—–
پ.ن: این مطلب را نیز درباره ماهمنیر هوائی و نمایشگاهش بخوانید.
باز هم ممنون. بيشتر مشتاق ديدن اين نقاشي هاي ناب و رنگين شدم.
هی صفورا! من این ماه منیر کوچولو رو می شناسم… به خودش و مامان باباش دو هفته همسفر بودم.. اون موقع تازه دوربین خریده بود یه دوربین دیجیتال کوچولو داشت عکاسی رو تجربه می کرد… کاش منم می تونستم بیام :(
(خیلی بیربطه!) ولی من کم کم دارم واقعن این محبوبه و تجربه های منحصر به فردش رو ستایش می کنم!
درور بر تو…
خبر بی نظیری بود